- سیدعلیرضا شریفی
به گزارش خبرگزاری فارس از اهواز، برخورداری از نیروهای غیرتمند در جنگ با استعمارگران و بعدها مقاومت در برابر ارتش بعث از جمله ویژگیهای مردم مرزنشین خوزستان است که با دست خالی هم در برابر دشمن تا دندان مسلح میایستند. روزی مردان این دیار برای دفاع از حجاب اسلامی در برابر رضاشاه قیام میکنند و روزی فرزندان این دیار پیشگام در بصیرت سیاسی میشوند.
همه این دلاورمردیها و رشادتها حاصل زحمات زنانی است که نسلی مقاوم در برابر استعمار تربیت کردند و درس زندگی را به خوبی به فرزندان خود آموختند. زنانی که علاوه بر مسئولیت اجتماعی باید نسلی آگاه را تحویل جامعه دهند تا حرکت در مسیر توسعه شتاب گیرد.
در سایه تلاش زنان مشکلاتی همچون، احساس بیهویتی، احساس ناامنی اجتماعی، محرومیت از داشتن الگوی مناسب شخصیتی، ترس و اضطراب، بیهدفی، کمبودهای عاطفی و... رخت برمیبندد و شخصیت و ساختمان روانی سایر اعضاء خانواده شکل میگیرد. همین نقش اساسی زنان در خانواده و جامعه است که سبب شده دشمن در رأس تهاجم فرهنگی خود زنان را هدف قرار دهد.
زنان عرب خوزستانی که در روزگار نه چندان دور مردان خود را برای حضور در میدان جنگ برای رویایی با نیروهای استعمار بدرقه میکردند و بعدها در پشت جبهه همراه با زنان سایر اقوام ملزومات رزمندگان را تأمین میکردند، امروز این زنان در کنار بانوان دیگر اقوام مورد هجمه دشمنان واقع شدهاند تا شاید در گیر و دار تهاجم فرهنگی از مسئولیتهای اجتماعی و تربیت نسلهای آگاه باز بمانند اما دشمنان هنوز به حجب و حیای بانوی ایرانی پی نبردهاند.
برای بررسی این موضوع با «عبدالکاظم علینژاد» یکی از اساتید تاریخ در دانشگاههای خوزستان به گفتوگو نشستیم که ماحصل این گفتوگو در پی میآید.
فارس: برای آغاز گفتوگو میخواهم سوالی درباره نقش زن عرب خوزستانی در یکی دو سده گذشته بپرسم، آیا زن عرب خوزستانی زنی خانه نشین بود یا اینکه در مسائل اجتماعی هم حضور فعالی داشت؟ در مورد مشخصههای این زنان هم توضیح دهید.
علینژاد: در مصادر تاریخی آمده که زن عرب در خوزستان نقش ویژه ای داشت و کسی نبود که در پس پرده بنشیند و نقشی در جامعه نداشته باشد. شاید به جرأت بتوانم این ادعا را کنم که تأثیر زن عرب خوزستانی در جامعه از مردان هم بیشتر بود.
زنانی که در خانه مسئولیتهای سنگین شوهرداری، تربیت نسل و خانه داری را برعهده داشتند و در بیرون از منزل هم همپای مردان خود در مزرعهها کار میکردند. یکی از ویژگی خانواده عرب خوزستانی در سدههای گذشته خودکفایی بود که زن خانواده بیشترین نقش را در این زمینه داشت.
مثلاً زنان برای تأمین هیزم خانه به صحرا میرفتند و پشتهای از هیزم که «کاره» نام داشت را روی سر خود به خانه میآوردند و بهعنوان هیزم استفاده میکردند.
پرورش مرغ و دام، عبابافی، دوخت «ایزار» یا همان روانداز و پخت غذا و نان از جمله کارهای دیگری بود که زنان عرب خوزستانی برای خودکفایی خانواده انجام میدادند. اینها بخشی از کارهای زن عرب خوزستانی در خانه برای خودکفایی بود و در مسائل اجتماعی هم «نجابت» و «شرافت» زن عرب تأثیر بهسزایی در سلامت اجتماعی داشت که همین زنان مردانی سالم از نظر اجتماعی را پرورش میدادند.
در درگیریها و جنگ ها هم زنان عرب نقش داشتند چرا که پشتیبانی جبهه ها بر عهده زنان بود و یا با «کِل» زدن که یک کار حماسی بود، مردان را بدرقه می کردند.
قناعت از دیگر مشخصه های زنان عرب خوزستانی بود و این در سبک زندگی ساده و به دور از تجملات آنها دیده میشود.
فارس: ما در گذشته سنتهایی مانند « نهوة»* و «فصلیة»* را داشتیم که شاید در آنها توجهی به حقوق زنان نمیشد، اما با این وجود در سالهای اخیر این سنتها تا حدود زیادی برچیده شد. خود زنان در برچیده شدن این سنتها نقشی داشتند؟
علینژاد: مسلما زنان در برچیده شدن این سنتها موثر بودند. من به یاد دارم که قبل از پیروزی انقلاب اسلامی در دوره ابتدایی نسبت دختران و پسران در مدرسه تقریباً برابر بود اما هرچه به سطوح بالاتر میرفتیم نسبت پسران به دختران افزایش مییافت و شاید تعداد دختران دیپلم گرفته 10 درصد پسران بود.
بخشی از این موضوع به این باز میگردد که فاصله مدرسه با روستا دور بود و خانوادهها به دلیل کمبود امکانات اجازه ادامه تحصیل را به دختران نمیدادند و بخش دیگری از آن به نوع مدارس و سبک زندگی ارائه شده در آن دوران باز میگردد که خانوادهها معتقد بودند مدارس رژیم پهلوی دختران را بی پروا بار میآوردند و به همین دلیل فقط اجازه میدادند دختران برای فرا گرفتن خواندن و نوشتن به مدرسه بروند.
اما امروزه پس از پیروزی انقلاب اسلامی نسبت حضور دختران در دانشگاهها نسبت به پسران 60 درصد است و طبیعتاً همین تحصیلات عالیه سبب نپذیرفتن برخی از سنتهای غلط میشود.
البته بالارفتن سطح سواد سبب شد که حتی خود آقایان از حقوق خواهران و زنان خود دفاع کنند و نگذارند این سنتها رواج پیدا کند. خوشبختانه امروز میبینیم که زنان عرب ما حقوق خود را میشناسند و در ادارات دولتی و سازمانهای مردم نهاد به فعالیت اجتماعی و سیاسی میپردازند.
فارس: با توجه به توضیحاتی که ارائه دادید، جایگاه زن عرب خوزستانی در جامعه و نزد مردان عرب چگونه بوده است؟
علینژاد: یکی از احتراماتی که مردم عرب به زن میگذاشتند این بود که هر طایفه و عشیرهای سنتی به اسم «نخوة»* دارد. نخوه یعنی غیرت یک طایفهای را طلبیدن. در فرهنگ عربی نخوه همیشه مایه افزایش حماسه در میان مردان برای نصرت هم عشیرهایها در سختیها بوده است.
در میان عرب ها سابقه داشته که با نام پدر، پدربزرگ، مادر و یا خواهر کمک خواهی کنند. (انا اخو فلان / انا اخو فلانه / انا ابن فلان / انا ابن فلانه). بنابراین نخوه یا کمک خواهی برای یاری رساندن معمولا با نام مادر، خواهر و پدر مشهور عشیره صورت میگیرد.
مثلا به بنی طرف اخوة «علیه»، ابوچلده اخوة «حوسه» و آلبومحمد به اخوة «باشه» میگفتند و در هر طایفهای مردان آن طایفه به خواهران خود متمسک میشدند.
فارس: در خوزستان دو سده اخیر زنان عربی داشتیم که در عرصههای اجتماعی و سیاسی نامدار بودند و یا کارهای بزرگی انجام داده باشند؟
علینژاد: ما در نسلهای گذشته در حوزه شعر زنانی را داشتیم که اشعار بامحتوایی میسرودند. «جگاره بت عوفی» و «رِکِن مهاوی» از جمله این زنان شاعره بودند که علیرغم نداشتن تحصیلات آنچنانی شعر میسرودند. در دوران جنگ تحمیلی هم زنان زیادی خوش درخشیدند که از جمله آنها خانم نگراوی بود که چند نیروی بعثی را با چوب اسیر کرد. یا مادر شهید علی هاشمی که تا به امروز در صحنه حاضر است و در دفاع از انقلاب سخنرانی میکند و در مجالس حاضر میشود.
وقتی شیخ سلمان کعبی علیه انگلیس قیام کرد، برخی از مردان در بحبوحه قیام کم آوردند و به همین دلیل «علیه» دختر شیخ سلمان در مجلس حضور پیدا کرد و گفت اگر برخی از مردان در میدان جنگ حاضر نشوند خودم لباس مردانه به تن میکنم و میجنگم.
فارس: این روزها بازارها پر از لباسهای مختلف است که به نامهای مختلف ارائه میشود، آیا زنان عرب خوزستانی لباسی متفاوت نسبت به دیگر اقوام و یا حتی عربهای کشورهای همسایه به تن میکردند؟
علینژاد: انسان لباس را با دو هدف پوشاندن خود و محافظت در برابر آب و هوا به تن میکند و به همین دلیل هر قومی لباسهای خود را با توجه به اقلیم طبیعت منطقه محل سکونت خود انتخاب میکند. پس طبیعتاً لباسی که زنان عرب در خوزستان به تن میکردند متناسب با اقلیم و طبیعت این منطقه بوده است.
این لباس در حقیقت منعکس کننده اعتقادات دینی زن عرب است، یعنی حجابی که اسلام درباره آن حرف میزند در این لباس نهفته است.
مُد شدن لباسهای غربی و خلیجی، لباس محلی زن عرب خوزستانی را تهدید میکند ولی دختران ما باید بدانند که لباس یک میراث فرهنگی و معنوی است که به ما رسیده است و باید از آن محافظت کنند. این نوع پوشش با پوشش زن عرب خوزستانی متفاوت است و نباید بگذاریم با هجمه به لباس محلی، ما را از پوشیدن این نوع لباس دور کنند.
دختران ما بدانند که گرامی داشتن لباس مادرانشان آنها را گرامیتر میکند و دلیل ندارد که ما این لباس محلی خود را از دست بدهیم به استفاده از دیگر لباسهای مشابه رو بیاوریم. این لباسها حتی از نظر جذب گردشگر میتواند موثر باشد چرا که تفاوتها را رقم میزند.
زنان عرب خوزستان معمولاً «نفنوف» و «شیله» به تن میکردند که در بیرون از خانه عبا استفاده میکردند. زنان میانسال هم معمولا از «ثوب» بهعنوان یک لباس مجلسی استفاده میکردند و دستاری به نام «عصابه» هم روی سر میگذاشتند. «چِلاب»، «دِلاعه»، «مُگدس» و «ترچیه» هم جزو زینت آلاتی بودند که زنان عرب خوزستانی استفاده میکردند.
عبایه یا عبا (چادر عربی): پوششی است که زنان عرب میپوشند و بر خلاف چادرهای رایج در ایران در طرفین شانههای عبا بریدگیهایی وجود دارد که دست به راحتی از آن بیرون میآید تا در صورت وزش باد عبا به آسانی از تن پوشنده آن جدا نشود.
شیلّه: نوعی روسری است که زنان عرب از آن برای پوشش موهای خود استفاده میکنند و جنس آن از ابریشم یا نخ خالص است و در دو نوع تابستانی که پارچه آن نازک است و زمستانی که به صورت ضخیم بافته شده وجود دارند.
چِلّاب : وسیلهای گیره مانند از جنس طلا یا نقره است که به وسیله آن شیله روی سر محکم بسته میشود و برای زیبایی بیشتر در آن نگینی معمولاً فیروزهای به کار میبرند.
عُصّابه: پارچه سیاه رنگی است از جنس ابریشم یا کتان که زنان میانسال و پیرزنان عرب دور سر خود میپیچند. در این حالت شیله در بالای سر و زیر عصابه قرار میگیرد.
نفنوف: لباس بلندی است که زنان عرب میپوشند. معمولاً زنان جوان بیشتر از رنگهای تند مانند قرمز، زرد و نارنجی استفاده میکنند و زنان میانسال و پیر از رنگهای قهوهای، سورمهای و سیاه آن.
چِلاب: گیرهای که معمولا از طلا و نقره بوده و زنان عرب روی شیله میگذاشتند تا هنگام کار حجاب خود را حفظ کنند.
پینوشت
فصلیه: فصلیه زنی است که به عنوان دیه به عقد شخص زیاندیده یا یکی از اعضای خانواده و عشیرۀ زیاندیده در میآید که مهریهاش بر عهدۀ عشیرهاش است (نه داماد). فصلیه در موارد قتل یا هتک ناموس گرفته میشود و تعداد آن بسته به نوع جرم از یک تا چهار زن میتواند باشد. خوشبختانه امروزه این نوع فصل در میان مردم کم شده است و بیشتر از پول به عنوان فصل(دیه) استفاده میشود.
نهوه: از دیدگاه منطق سنتی که سایه شوم خود را همچنان بر روستاها یا افراد ساکن در شهر اما دارای ذهنیت روستایی گسترده است، پیوند دختر عرب را با پسر عمویش در آسمانها بستهاند و این در نظام کهنسال عشیرهای یعنی اعطای حق به پسر عمو یا پسر پسر عمو - یا هرکس که در این مدار جای میگیرد- تا مالک رقاب یا در واقع صاحب اجازه ازدواج دختر باشد.
بی اجازه عمو یا پسر عمو یا بستگان پدر، دختر حق ندارد با کسی ازدواج کند و کیفرش، دعوا و جدال و آتش افروزی و گاهی قتل است. کافی است پسر عمو به خواستگار غریبه یا حتی پسر دایی اخطار کند و او اصرار ورزد، ولو پدر و مادر دختر هم موافق باشند، خون به پا خواهد شد، مگر این که ریش سفیدان و سیدان پا پیش نهند.
عموزادگان در این عرصه حق وتو دارند و بی رضایت آنان هیچ دختر عمویی نمیتواند ازدواج کند." نهوه" واژه ای است که به این سنت مندرس اطلاق می شود.
انتهای پیام/