- سیدعلیرضا شریفی
به گزارش رهیاب، فریب، اغوا، حقوق بشر، ریاکاری، کشتار و تحریم نمونهای از جنایت آمریکا برای سلب آزادی ملتها و از بین بردن استقلال آنها است، در گزارش نخست برخی از خصلتهای زشت آمریکا را بررسی کردیم تا برای یافتن معنی شیطان بزرگ راحت باشیم.
شیطان بزرگ نامی است که امام خمینی(ره) و امام خامنهای برای نام بردن از آمریکا استفاده میکنند و این روزها برخی در حال بزک کردن چهره کریه این شیطان هستند.
فریب
فریب یکی از کارهایی است که آمریکا بر علیه همه استفاده میکند؛ یکی از معروفترین کسانی که فریب آمریکا را خورد، معمر قذافی دیکتاتور سابق لیبی است.
معمر محمد ابومنیارمعروف به سرهنگ قَذّافی، کسی که با یک کودتای نظامی بر سر کار می آید و ۴۳ سال با چنگ و دندان بر مسند حکومت می نشیند. فردی که در سازمان ملل صفحاتی از منشور این سازمان را جلوی چشمان آمریکایی ها به پشت سرش پرتاب میکند و عنوان شاه انقلابی اعراب را یدک میکشد ، اما قدرت ذخایر نفتی را از توان و اعتماد عمومی مردم کشورش بالاتر می داند. سیاستمداری که روزی اعراب را به دشمنی و مقابله با آمریکا فرا می خواند، در سالهای پایانی حکومت خود با آمریکایی ها پیمان همکاری امنیتی و هسته ای امضا می کند .
آمریکا برای به زیر کشیدن لیبی از مسند حکمت سالها برنامه ریزی میکند. ۲۱ دسامبر ۱۹۸۸. هواپیمای پان آمریکن با ۲۵۹ مسافر که اکثر آنها آمریکایی هستند در آسمان اسکاتلند منفجر می شود. آمریکا لیبی را به عنوان مقصر اصلی این حادثه معرفی می کند، حادثه ای که در رسانه ها به پرونده لاکربی معروف می شود.
ریگان در این باره میگوید: قذافی فقط دشمن ما نیست. او دشمن همه مردم دنیا است. ما به او اجازه نمیدهیم که ما را تهدید کند و نسبت به آمریکا بی تفاوت باشد. این آخرین جنایت قذافی خواهد بود. آمریکا خواستار تحویل دو مامور امنیتی لیبی است . اماپاسخ قذافی به این اتهام تنها لبخندی معنا دار است.
امریکایی ها پرونده را به شورای امنیت سازمان ملل می کشانند. ۲۱ ژانویه ۱۹۹۲ قطعنامه ای از سوی شورای امنیت صادر می شود که لیبی را موظف به همکاری با امریکا می کند. دو ماه بعد شورای امنیت، قطعنامه جدیدی صادر می کند .
دولت لیبی دو هفته فرصت دارد تا با پذیرفتن مسئولیت انفجار لاکربی مشمول تحریم های همه جانبه نشود. تحریمهایی شامل ممنوعیت پرواز و یا حتی ترانزیت از آسمان لیبی، ممنوعیت فروش یا انتقال هواپیما و تجهیزات و خدمات مهندسی، ممنوعیت فروش تسلیحات و تجهیزات و خدمات آموزش نظامی، کاهش سطح روابط سیاسی، کاهش تعداد دفاتر و نمایندگی های لیبی در سایر کشورها و بالاخره محدودیت در صدور روادید برای اتباع آن کشور .
پاسخ قذافی همان پاسخ قبلی است . لبخند های بی تفاوت. ۲۰ ماه می گذرد. فشارهای آمریکا به شورای امنیت منجر به صدور قطعنامه جدیدی می شود. این بار قطعنامه ۸۸۳ که توقیف اموال و داراییهای لیبی و نیز ممنوعیت تجارت با این کشور به خصوص در حوزه نفت را شامل می شود.
سال ۱۹۹۹ نخستین جرقه های تغییر رفتار لیبی در قبال آمریکا آشکار میشود. قذافی که در این مدت از طریق دیپلماسی پنهان با سرویسهای اطلاعاتی آمریکا و انگلیس ارتباط برقرار کرده است می پذیرد در ازای هر فرد کشته شده در حادثه لاکربی مبلغ ده میلیون دلار ، جمعاً بالغ بر دو میلیارد و هفتصد میلیون دلار بپردازد.
۱۲ سپتامبر ۲۰۰۳ . شورای امنیت سازمان ملل تحریمهای لیبی را لغو می کند ، اما تحریمهای یک جانبه آمریکا، به قوت خود باقی می ماند.
آمریکایی ها غرامت پرداخت شده برای حادثه لاکربی را کافی نمی دانند. قذافی با افزایش غرامت قربانیان لاکربی موافقت می کند. او هنوز نمی داند که زیاده خواهی غربی ها به ویژه آمریکا پایانی ندارد. آمریکایی ها که متوجه ضعف و انفعال در لیبی شده اند، حالا توقعات جدیدی را مطرح می کنند: تعطیلی فعالیت هسته ای لیبی آن هم به بهانه نگرانی از رفتارهای خصمانه احتمالی لیبی.
مطالبات آمریکا و انگلیس شامل دست کشیدن کامل لیبی از هر نوع برنامه هستهای اعم از تحقیق، توسعه و تولید، انهدام وانتقال تجهیزات مربوطه، و اعطای دسترسی کامل و نامحدود به بازرسان آژانس بین المللی انرژی اتمی می شود. آنها هم زمان با تهدیدهای گسترده ، به قذافی وعده لغو تحریم ها و کمک به برقراری مناسبات تجاری با دنیا را می دهند.
بوش در ترسیم راهبرد خود در قبال لیبی میگوید: بهترین تصمیم برای رهبر لیبی متقاعد شدن برای همکاری با جامعه جهانی است.آنها باید حسن نیت خودشان را با تعطیلی برنامه هسته ای شان نشان بدهند. در آن صورت آمریکا هم کمک می کند تا دنیا لیبی را به عنوان یک شریک تجاری بپذیرد.
۱۹ دسامبر ۲۰۰۳ . دولت لیبی سرانجام تسلیم می شود و در بیانیه ای اعلام می کند نه تنها تجهیزات هسته ای ، نظامی و شیمیایی خود را تسلیم خواهد کرد بلکه با امضای پروتکل الحاقی، نظارت های بیشتر آژانس انرژی اتمی و بازرسان تسلیحات شیمیایی را پذیرفته است. و علاوه بر این ها ، برد موشک های خود را نیز به ۳۰۰ کیلومتر کاهش خواهد داد.
تونی بلر، نخستوزیر انگلیس در همان روز با صدور بیانیهای تصمیم قذافی را تاریخی و شجاعانه می خواند: این یک تصمیم بزرگ و شجاعانه بود. تصمیمی که می تواند سرنوشت لیبی و مردمش را در مسیر مناسبی قرار بدهد. این یک لحظه تاریخی برای لیبی محسوب میشود و مطمئنا آینده متفاوتی برای این کشور رقم میزند.
قذافی ظرف ۹ ماه یعنی از ژانویه ۲۰۰۴ تا سپتامبر همان سال برای اعتمادسازی اقدامات گسترده ای انجام می دهد :
لیبی تاسیسات هسته ای خود اعم از دستگاههای سانتریفیوژ، قطعات مربوطه، مدارک و مخزنهای حاوی هگزا فلوراید اورانیوم را به آمریکا منتقل می کند. بیش از ۱۵ کیلوگرم اورانیوم غنی شده با خلوص بالا نیز به روسیه منتقل می شود.
اما عجیبترین اقدام لیبی انهدام تمامی تجهیزات مرتبط با موشکهای اسکاد – سی است. قذافی همچنین موافقت میکند تا موشکهای اسکاد – بی را نیز منهدم نماید.
در تمامی این زمینهها لیبی دسترسی کامل به هر فرد و سندی را برای آمریکا فراهم می کند تا همکاری کاملاً گسترده ای با بازرسان و نمایندگان آمریکا و انگلیس صورت گیرد .
اما با وجود همه این اقدمات در ژانویه ۲۰۰۴ جیمز کانینگهام سفیر آمریکا در اسرائیل ، باز هم لغو تحریمهای لیبی را اقدامی خطرناک اعلام میکند: مشخص نیست که با لغو تحریم ها دولت لیبی چه رفتاری در پیش خواهد گرفت. به نظر من لغو تحریم های لیبی بسیار خطرناک بوده و ممکن است تبعات ناامید کننده ای برای همه داشته باشد.
اسپنسر آبراهام وزیر وقت انرژی آمریکا نیز مدعی می شود تنها پنج درصد خواسته های آمریکا از سوی لیبی برآورده شده است: مشکلات هسته ای لیبی بسیار بزرگتر و عمیق تر از چیزی است که امروز در رسانه ها به آن اشاره میشود. این مشکلات مثل یک کوه یخ است که الان تنها قله آن بیرون از آب دیده میشود. چیزی حدود پنج درصد از آن!
در حالی که لیبی به تمامی خواستههای غرب تن داده ، آمریکا لیبی را الگوی موفقی برای دیپلماسی اعمال زور خود معرفی می کند.
پیمان شکنی های آمریکا آنقدر ادامه می یابد که قذافی رسما از اعتماد به آنها ابراز پشیمانی کرده و سرنوشت کشورش را عبرت و الگوی مناسبی برای سایر کشورها در مسیر ارتباط با آمریکا معرفی می کند: این عادت آمریکایی هاست. آنها فقط به منافع خودشان فکر می کنند. آمریکا باید به تعهداتش عمل کند تا کشورهایی مثل ایران و کره شمالی با مشاهده رفتار آمریکا با لیبی تصمیمات دیگری نگیرند.
حقوق بشر
امام خامنهای درباره نقض حقوق بشر توسط آمریکاییها اظهار داشتند: بنده عرض میکنم هر کس دیگری [هم] دربارهی حقوق بشر حرف بزند، آمریکاییها حق ندارند دربارهی حقوق بشر حرف بزنند.
[چون] دولت آمریکا بزرگترین نقضکنندهی حقوق بشر در دنیا است؛ نه [فقط] دیروز، [بلکه] همین امروز، همین حالا؛ اینها کسانی هستند که رژیم غاصب صهیونیستی به پشتوانهی اینها و پشتگرمی اینها است که دارد این همه شرارت در این منطقه میکند. فلسطین در چه وضعی است؟ فلسطینیها در چه وضعند؟ غزّه در چه حالی است؟ احوال مردم غزّه را مردم دنیا نمیدانند؟ بیمارِ محتاج درمان اضطراری در آن قطعهی مظلومِ زمین، روی زمین مانده است، داروهای ابتدایی در اختیار او قرار نمیگیرد! چرا؟ چون آمریکا پشت سر رژیم صهیونیستی غاصب است.
یک کشوری را، یک مردم مظلومی را از اطراف محاصره کنند، راهی به بیرون نداشته باشند، هیچ امکانی نداشته باشند، مریضشان هم روی زمین میماند، گرسنهشان هم گرسنه میماند، اوّلیّات زندگی هم از آنها دریغ داشته میشود؛ اینها ظلم نیست؟ اینها تخلّف از حقوق بشر نیست؟ آنوقت اینها شرم نمیکنند اسم حقوق بشر بر زبان میآورند؟ این آقا اوّلی که میخواست بیاید، در تبلیغات انتخاباتی پنج شش سال قبل، یکی از وعدههایی که به مردم آمریکا داد، این بود که زندان گوانتانامو را تعطیل میکند؛ [الان] شش هفت سال گذشته، آیا زندان گوانتانامو تعطیل شد؟ اینها اینجوریاند. ظلم به مردم، حملهی به مردم، [آوردن] هواپیماهای بیسرنشین در افغانستان و پاکستان، کشتار مردم بیگناه، هزاران گونه جنایت علیه غیر نظامیان در مناطق مختلف، و شیوههای جنایت ناشناخته -که حالا خیلی از جنایات اینها شیوههایی است که برای مردم دنیا ناشناخته است، بعدها معلوم خواهد شد- آنوقت اینها اسم حقوق بشر را میآورند؟ ما مدّعی نظام ایالات متّحدهی آمریکا و بسیاری از دولتهای غربی هستیم، بهخاطر نقض حقوق بشری که آنها انجام میدهند. ما مدّعی هستیم، ما از آنها سؤال میکنیم، ما گریبان آنها را میگیریم در پیشگاه دادگاه افکار عمومی دنیا؛ و آنها جوابی ندارند"
امروزه نیز صنعت فحشا در امریکا درامدی بالغ بر 13 میلیون دلار را سالانه نصیب این کشور میکند؛ عمق افسارگسیختگی فحشا و زنازادگی در آمریکا به حدی است که باراک اوباما در کتاب جسارت امید که به قلم خویش نگاشته است، اعتراف میکند که موج زنازادگی در آمریکا به حدی رسیده است که بیش از 50 درصد افراد از پدر حقیقی خود اطلاعی ندارند و این مسئله را برای ادارهی جامعهی آمریکا بحرانی میداند که راه بیرون رفت از آن بسیار مشکل است.
دامنهی فحشا در آمریکا به قدری گسترده شده است که تنها در ارتش این کشور تعداد شکایات مرتبط با آزار جنسی و تجاوز در سال ۲۰۱۲ بیش از ۲۶ هزار پرونده اعلامشده که حدود ۱۴ هزار از موارد آن یعنی ۵۳ درصد مربوط به مردان است.
اخیراً نیز مرکز سانتا باربارا طی گزارشی اعلام کرد که در هر 10 دقیقه 13 زن آمریکایی مورد تجاوز قرار میگیرند، از طرف دیگر آمریکا به خاطر پرورش خشونت در جهان نیز به عنوان امالفساد شناخته میشود. کشوری که نزدیک به نیمی از کل بودجهی آن صرف هزینههای نظامی میشود به گونهی که تنها در سال 2011 بودجهی نظامیاش 664 میلیون دلار بوده است.آمریکا به عنوان یک کشور 320 میلیونی در خود 310 میلیون اسلحه دارد از این رو است که آمریکا دارای آمار بسیار فاجعه باری از لحاظ قتل و سرقت مسلحانه در دنیا است. این کشور که در سایهی حکومت پلیسی اداره میشود امنیت شهروندان خود را نیز نمیتواند تأمین کند به طوری که بر طبق گزارش سازمان مبارزه با خشونت در هر 9 ثانیه یک زن آمریکایی کتک میخورد و در هر ده ثانیه نیز یک مورد کودکآزاری در آمریکا گزارش میشود که این آمار با هیچ جای جهان، قابلمقایسه نیست.
آمریکا به عنوان یکی از ده کشور اصلی در
امر قاچاق انسان سالانه کودکان زیادی را در سنین12 تا 14 سال به ورطهی برده کشی
جنسی میکشاند. براساس آمارها سالانه 28 هزار نفر در آمریکا کشته میشوند، همچنین
پلیس آمریکالا سالانه 400 نفر را به قتل میرساند و سالانه 10 هزار کودک در مدارس
آمریکا کشته و مجروح می شوند.
انتهای پیام/